درباره مدیر کافه ارتباط با مدیر دنج ترین میز کافه Follow BTANIS CAFE مشتری‌های VIP
BTANIS CAFÉ
BTANIS CAFÉ
somewhere between the consciousness and the unconsciousness
Barana
Barana
  • پست شده در - پنجشنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۸:۰۰ ب.ظ
  • ۲۶۷ : views
  • ۳۹ : Comments
  • : Categories

از میهَنــی بودنــم تا بیان بلاگ-مسیری در شرف هفت سالگی😍

اهم..خب سلاااام!داشتم توی فایل های پوشه بندی شده این چند سالم میگشتم...و توی اسکرین شات هام تعدااد زیادی عکس از پستا و کامنت های وب قبلیم پیدا کردم.

من یه میهن بلاگــی ام!از 12 سال عمر میهن،شــش سال ونیـم کنارش بودم

تیرِ هفت سال پیش وبمو توی میهن زدم.با آدرس: Ryomaechizen-clob.mihanblog.com

و عنوان های:1-کلوپ هواداران سیگاکو 2-دنیـای دختــرونه ما 3-تـیم آبـی،عشـق آبـی

البته بیشتر سال ها با عنوان 2ام بودم و یه جورایی سرچ های گوگل با دنیای دخترونه ما خیلی اشنا تر شده بود...

 

اینکه چرا دارم این حرفارو میزنم؟خــاطره بـازی!و من خیلی آدم ماهریم توی این کـار!خب الان 17 سالمه..یعنی حدودا 6 سال پیش ی بچه یازده ساله بودم(البته هنوزم بچه عم ها!) ک با کلی آدم خوب توی سایت نهال(پویای گذشته) اشنـا شدم.خیلی خیلی دوران خوبی بود!!!!

اون سال تازه داشت انیمه قهرمانان تنیس پخش میشد. منم واقعا از این انیمه خوشم میومدو همینطور خیلی های دیگه...^^بعد از نهال با اجی های بزرگترمون(یا همون اونی هامون)همگی میهن وب زدیم.داستان دقیقا از تیر شروع شد(اول تیر سالگرد 7 سالگی وبلاگ نویسی کردنمه!).بعد از اون من هیچوققققت فکر نمیکردم شیییش سال تمام توی میهن بمونم.اینقدی ک میهـن بره و من هنوز باشـــــم...!

توی تموم این شیش سال،اولیـــن دوستای من،سایوری و ساجده و ساغر و مهتابو شکوفه وخیییلی های دیگه بودن.خیلی هاشون رفتن.بعد از اونا نسل های متفاوتی اومدن..اونقدی که شاید اسم کثیری رو یادم رفته اما قسـم میخورم حسرت دوباره حرف زدن با بعضی هاشون به دلم مونده!!!!

میدونین چون زمان زیادی بود،مث اینه ک هفت سال ی جا بشینی و هر چند وقت یه بار تعدادی بیان پیشت بشینن،هم صحبت باشن،دوست باشن،رفیق باشن و بعد برن.خب رهگذر اومده که بره دیگه..!

سال های سال میگذشتن و هر سال ی تعداد جدید با سلیقه ها و علاقه های جدید میومدن که اتفاقا همگی با هم اشتراک داشتن توی ی موضوعی و من چون یه بخشی از وجودم همیشه منتظر برگشتن اونایی بود که رفته بودن،باید در کنارش سعی میکردم با جدید ها دوست شم و این اتفاق هربار و هربار تکرار میشد.

اما بخش جذابش این بود.. طـعـمِ دوستیِ هر کسی که توی این 7 سال باهاش آشنـا شـدم،خـاص بود! این کاملا عادیه.هر انسانی یه تابلو منحصر به فرده.وهیچوقت،هیچکس،در هیچ زمان و مکانی نتونست جای یه نفر دیگه رو بگیره برام.این تفکر منه.هر کسی مقیاس های خودش رو تعریف میکنه و این رابطه مونو خاص میکنه.ما همیشه شانس اینو داریم که یه رابطـه خاص بسازیم.از این بابت که کلی رابطه خاص داشتم از خدا واااااقعا سپاسگزارم.

 

میهن جذابیت های خاصی داشت!حتی الان که غیر از یه صفحه بک آپ گیری ازش نمونده بازم میتونم بگم که جذااابه!درسته یه سری از امکانات کنونی بیان رو نداشت،اما قابلیت هایی داشت که باعث میشد وبلاگ نویسی رو با صفحه اجتماعیمون اشتباه نگیریم.
میهن فرندلی ترین پنل کاربری رو داشت که تاحالا دیدم.حتی بیان هم از این لحاظ بهش نمیرسه.به خاطر همینه که خیلی دوست داشتنی بود.فرندلی و ایزی تو یوز!اکثر بلاگفایی ها هم بعد ی مدت قانع میشدن میهن بهتره.(بلاگفا برای من منزجر کنندسسست-_-)

اینو بگم که:جز یه میهنی کسی نمیفهمه معنی این جملرو:

(مال سال 96 عه)
یکی از خوبی های میهن نظر بارون کردن بود.اینکه یه نظرو بتونی بیشتر از چند هزار بار ارسال کنی(این یه ساعتی طول میکشید هااا)،شاید خسته کننده باشه.اما این دلیلی بود ک ما کامنت بیشتر پست هامون بسته بود و فقط توی فیکسد پست هامون کامنت میدادیم.این ی جور رسمِ میهنیه**مثلا پست ثابت هایی با بالای چند صد هزار کامنت.قدمت بیشتر مساوی بود با کامنت های بیشتر اینو راحت میشد از پست ثابت یه وب فهمید.چیزی که من میخواستم توی بیان ادامش بدم اما به این نتیجه رسیدم ک تا زمانی که بیان روی قسمت کامنت هاش بیشتر کار کنه و یکم قابلیت بده برای بخش کامنت،این عملو متوقف کنم.بیان یکم کوتاهی کرده توی باکس کامنت ها.

میهن دنیای قشنگی بود،چه شلوغش و چه خلوتش!من با خیلی ها هیچوقت نشد که آشنا شم.با خیلیا تازه آشنا شده بودم و برنامه آشنایی با خیلی هارو داشتم.منتظر برگشتن آدم های زیادی هم بودم.اما فرصت نشد.

دلم میخواد از خواب بلند شم برم توی سایت میهن،یوزر و پسوردمو بزنم و وارد پنلم شم.کامنت های جدیدمو جواب بدم،به وب دوستام سر بزنم،برم پست های چند سال پیشمو نگاه کنم و کامنتاشو بخونم و یاد دوستای رفتمو زنده کنم.و یهو وسط کامنت ها یه نظر از یه رفیق قدیمی ببینم...
اما این نشدنیه...دنیای دخترونه ما،ryomaechizen-clob، عملا دیگه وجود نداره!حالا حتی اگه من خودمو بکشم!دوستای قدیمیم میگن ما هنوز وقتی میخوایم بیایم وبت ادرس قبلیو میزنیم.بعد هی میگیم چرا نمیاره و یهو یادمون میاد که این وب دیگه وجود نداره...

 

مسخرم نمیکنین اگه بگم وبمو مثل بچم دوست داشتم؟اخه شما نزدیک هفت سال یه چیزیو داشته باشید،وابسته نه،ولی دلبستش که میشین!
نمیشین؟من خیلی دلم واسه وبم تنگ شده!من هیچوقت وب دومی برای فعالیت نداشتم.هیچوقت وبمو حتی روی بسته شدن موقت نزدم.هیچوقت حتی فک نکردم که حذفش کنم.مـن همیشه همون یه وب رو داشتـم.یه جورایی،هر کسی که میرفت و میومد میتونست از این بابت مطمئن باشه که بارانا همیشه با وبش اینجاست و هیچوقت نمیره.

آخر حرفمو میخوام از یه حس مزخرف بگم که این روزا داره اذیتم میکنه.میدونین اون حس چیه؟اسمش؟خب،مثل اینکه بهش میگن انتظار!نمیخواستم ازش توی این پست حرف بزنم اما واقعا داره منو خفه میکنه.
منتظر بودن کاریه که توش مهارت که هیچ،من ام بی اِی دارم!در هر صورت شما این کارو واسه دو هزار و پونصد و پنجاه و هفت روز انجام بدید ماهر نمیشید؟
سخته گفتن ازش.اینکه توی تمام سال ها همیشه منتظر اجی هام و دوستام بودم که برگردن،کسایی که رفتن حتی بدون خداحافظی،و تعدادشون...بالای چند صد نفر شده!و راسیاتش حسابشون دستم نیست.اینکه ناخودآگاهم این حجم بالایی از دلتنگی رو سال هاست که داره تحمل میکنه،شرایطمو سخت کرده.حتی به خودم میگفتم بسته دیگه نمیخوام با کسی دوست شم!مخصوصا الان که اون رفیق لعنتیم که قول داد با هم منتظر بمونیم واسه برگشتن دوستامون،خودش رفته و نیست!یعنی نه تنها تحمل نبودن اون خواهر های دوست داشتنیو بلکه تحمل نبودن اون رفیق خائنم هم باید بکنم.وقتی برگشت به خودم قول دادم تا یه ماه باهاش حرف نزنم!چون زیر قولش زده و من تنهایی باید با همه چی کنار بیام و تنهایی منتظر بمونم و تنهایی یه بار سنگینو به دوش بکشم و تنهایی هجمه دلتنگی هارو تحمل کنم....!
راستش منتظر بودن و دلتنگ بودن خسته و فرسودم کرده.اینقدی که میخوام بگم:
میشه از این شغل استعفا بدم؟

اما اینکه چرا بعد از این همه وقت هنوز دارم بلاگینگ میکنم؟
بزرگترین انگیزم پیدا کردن مجدد همه اون آدم هاییه که ممکنه دوباره برگردن و با سرچ اسمم بتونن وبمو پیدا کنن.تا قبل بسته شدن میهن اینکارو میتونستن راحت انجام بدن.اما الان یکم سخته!
بعد از اون واقعا مگه میشه وبلاگ نویسیو ول کرد؟میهن و بیان نداره!طعمش،واقعا شیرینه!


و خب خانواده جدیدم...
الان،اینجا،بیان،و شماهایید.
مهم نیست میهن رفته،اما من تصمیم به یه شروع جدید گرفتم.قطعا تجربه های بیان خیلی متفاوت تر و بهتر خواهد بود.بیان هم قراره مثل آدما مقیاس های خودشو تعریف کنه و برام خاص بشه و احتمالا تا چند ماه دیگه خیلی بیشتر دوستش دارم.
من تک تک اون آدم ها و خاطرات جذاب میهنیو فراموش نمیکنم..من بچه میهن بلاگم،من به اونجا تعلق دارم،اما میخوام با بیان ادامه بدم.
 فراموش نمیکنم،اونا بهترین و بدترین خاطراتی هستن که من دارم.این بخشی از منه و من دورش نمیریزم!چون اون موقع به نقطه ای میرسم که خودمو گم میکنم.آدم نباید خودشو دور بندازه...هیچوقت.انتظارو مطمئن نیستم.باید بیشتر فکر کنم،باید یکم کنار بیام...

اتفاقا میدونم که این لیست انتظارم طولانی تر هم قراره بشه.تو همین سه ماه خیلی هایی که باهاشون آشنا شدم رفتن و میدونم همیشه این اتفاق می افته.من نمیتونم جلوشو بگیرم و نمیخوام کسیو مجبور کنم که بمونه.فقط احساس واقعیه پشت رفتنتونو میپرسم و بهتون یاداوری میکنم که تا هر وقت که برگشتین منتظرتون میمونم و امیدوارم تو تمام این مدت حال دلتون خوب باشه،لبخند بزنین و مراقب خودتون باشین.این کاریه که همیشه انجامش دادم و میدم.

در کل،میخوام لذت ببرم،میخوام با خیلی های دیگه آشنا شم و حتی اگه یه مدت بعد آشناییمون قصد رفتن کردین،میگم که اشکالی نداره و هر وقت که برگشتین بارانا اینجاست...

به همه ی دوستای میهنیم که الان توی بیانن میگم که امیدوارم تابستون تشریف بیارن(رویا و نارنجی با شماعم) و با حضور گرمشون مارو خوشحال کنن.احیانا اگر میهن بودین و من باهاتون اشنا نیستم،معرف حضور باشید^^
 


  •  به همه اون میهنی هایی که رفتن و هیچوقت حتی واسه اینکه بفهمن دلتنگشونم توی این سال ها برنگشتن

  • اونایی که نبودن ولی میدونم دورادور حواسشون بهم بود

  • اونایی که هستن و هنوزم دلم به بودنشون گرمه (آریزوعانا،آلو،رویا،زهرا،سحری)

  • و همه کسایی که توی تک تک روز هام حضور داشتن (مهتابی ک بیشتر یکساله نیستی)

(من اسم خیلی هارو فراموش کردم.اما یادمه،تک تکتونو..)
میگم که عاشقتـــــــوووووووونم!با همه وجودم!



دوستان و خانواده جدید من
در صددِ ساختنِ روزهای جذاب و خاطرات قشنگی کنار شماهام.مهم نیست چی قراره بشه!پس بیاین کیف کنیم^^لااااااااااااااو همتون💙💜


(میدونین یکی از فانتزی هام چیه؟اگه خدا بخواد و بیان بسته نشه،میخوام حتی وقتی یه پیرزن شدم هم وبلاگ نویس باشم😂تصورش خنده داره اما خب حتما به بچه هام و نوه هام هم میگم ک وبلاگ نویس شن!فکر کردین دست از سرتون برمیدارم؟؟؟؟؟)هاها!

۳۹ عدد کامنت برای این مطلب ثبت شده است
  • anim lover

    از اون متن با پس زمینه سبز گزیه ام گرفت ایول خیلی خوشحالم که با یه وبلاگ نویس حرفه ای یکی که عاشق این کاره عاشق این فضاست یکی که به علاقه اش با جون و دل اهمیت میده!!! 

     

    یکی که درد انتظار رو کشیده!! درد از دست دادن!! 

     

    ولی آره تجربه از دست دادن هم جزء زیبایی از زندگی همینه که زندگی ما انسان ها رو یگانه و خاص میکنه😍

     

    مرسی که نوشتیش!!💓

  • Barana
    بیا دستمال..اشکاتو پاک کن..هق😢😌
    خواهش میکنم خواهش میکنم..من در همچین مواقعی ب بچه ها میگم بیا بغلم اصن..الان نگم حس میکنم تبعیض قائل شدم-_-پس بیا بغلم💜💙

    تازه ایناش ک هیچی...شب تا صبح تو وب اون دوستم ک ول کرده رفته در حال نق زدنم ک پس کی میای..حتما وقتی برگرده کُپ میکنه با کامنتای من.خداروشکر اون قبل رفتنش یه وب توی بیان زد!!!

    عاره..یگانه..خاص!یه وقتایی میگم بسه!ولی دوباره ادامه میدم..
    اصن..دلم میخواد بهش بگم ی جور نعمته
    یاداوری میکنه ک ادم های زیادی هستن که دوستشون دارم و این تماما لذت بخشه.حتی اگ اونا منو یادشون نباشه!

    خواهش میشود باز😇
  • anim lover

    اهههه تو هم که قالبتو عرفان ساخته😍😍😍

     

    متاسفانه عرفان 4 سالی فک کنم میشه که فوت کرده!! 

     

    واسش یه فاتحه بده!!

     

     

    روحش شاد

  • Barana
    عاره کد اصلی از عرفانه**
    عه واقعاااااا؟؟؟خدای من!
    حتما..
    روحش شاد....^^
  • Countess  007

    منم توی میهن بودم قبلا ولی بعد اومدم بیرون خیلی سخته باکسی دوست بشی بعد بزاره بره:-\

    ولی چه میشه کرد؟:-)

    منم عاشق این وبم هستم تا پایان عمرم دلم میخواد نگه اش دارم;-)

  • Barana
    وایی آیرین نهایت بی ادبیه این کار😐😐😐
    اره خب...چ میشه کرد؟؟

    الان یه حس اطمینان قشنگی ب من دادی..لطفا همیشه نگهش دار ابجی جانم😍
  • 𝐀𝐲𝐥𝐢𝐧 𝐔𝐍𝐈𝐕𝐄𝐑𝐒𝐄--

    نظر بارون کردن وای عاالی بوود!!

    اینجا زیادی تنبلمون کرده، اصن اصل این بود ده دیقه یه بار بری وب اونی که بهش نظر داده بودیو چک کنی ببینی جوابتو داده یا نه:|XD

    بعد یادته نظرا یه تعدادی که میشد میهن قاط میزد نظرای قبلشو نشون نمیداد؟😐💔😂 شاخ بود هرکی نظراش بیشتر بود. الان تعداد دنبال کننده ها حکم اونو دارهxD

    یه چیز دیگه، یادته پست میزاشتیم یه ربع میرفتیم وب همه که "آپم بسر"؟xD

  • Barana
    اصن با یاداوریش کافیه اشک بریزم😐😂

    عاره:/این تنبلیش خوب نیس😂

    این آخرا بچه ی بدی شده بود...ولی کو؟من اون بچه بدو هنوز میخوام!!!
    عاره...هی هک میشدن وبامون یادددته؟عررررر!

    چ دنبال کننده هایی که ۳۰% شون هم ب زور میشناسیم؟؟؟؟

    اون واژه آپم ...من دارم روش فکر میکنم😌

    آیلین ی چیزی دارم...میخوام رو کنم برات.دلت میخواد ببینیش؟؟؟
  • 𝐴𝑟𝑣𝑖 𝑛𝑎𝑚

    حس کردم دیگه شدی مادربزرگم🖖😂😂💙

  • Barana
    زههههر مااااار...مرررررگ...مررررض...
    😐😐😐😐
    یه سال فاصله سنیو کردی مادر بزرگ؟؟خوبی نوه گلممم؟؟؟😐
    چماق من کوووووووو؟؟؟؟؟؟
  • anim lover

    آرع خود کشی کرده!! سال 96 97 

  • Barana
     عه..نمیدونستم!!!
  • anim lover

    💜💜☺🤗🤗🤗 فدا 

     

     

    آره واقعاااا هیچ وقت تسلیم نشون ایوللل 

     

    دقیقاااا زندگی با ارزشه !!😍 حتی با از دست دادنا !!!

  • Barana
    توام تسلیم نشو😍💪

    دیگه میخوام کم کم اسمشو عوض کنم ی چی دیگه بزارم..از دست دادن بارش منفیه یکم😂

  • Countess  007

    اره میدونم خیلی زشته دوستای صمیمی من هم اینکار رو با من کردن:-)

    اره این وب مثل بچم می مونه تازه میخوام بزرگترش کنمB-)

  • Barana
    عاح...قلبم**ناراحت نباااشیا!!!

    آفففرین...بیا با هم بچه هامونو بزرگ کنیممممم😍😍😍😍
  • anim lover

    آره😂😂😂😂

     

    ولی مثبت فرض کن😂

  • Barana
    چون تو میگی باشه 😂
  • anim lover
  • Barana
    اوهه...!
    چ بد:/
  • Countess  007

    نه بابا ناراحت چیه:)

    باشه حتما خواهر:))

  • Barana
    ماااچ یو😙😙😙😙
  • anim lover

    یس یس 

  • Barana
    نو نو 😐😂
  • Countess  007

    ماچ به تو:)

    توجه کردی من و تو و هپی توی وبای هم خیلی میحرفیم؟

    اگه بری چتها رو نگاه کنی هرسه نفرمون واسه هم هعی پیام میزاریم:)

  • Barana
    خواهری اینقدر سندروم ماچو ادامه نده..چون من نمیتونم در جواب نگم مااااچ بببک..
    الانم ماااچ بک😙😆😇

    میدونی میخوام نگم ولی انگشتای دارن مینویسن..نظرم اینه ک وقتی فک ما س تا گرم میشه یکی باید دکممونو بزنه تا خاموش شیم وگرنه ما توانایی اینو داریم ک تا صبح ادامه بدیم😂😇💪💪
  • Countess  007

    اوکی خواهر:)

    وای اره قابلیت زیاد حرف زدن رو داریم سه تاییمون:))))فقط کافیه آن باشیم و یه پست جدید اون وقت...:))

  • Barana
    و اون وقت سیل کلماتیه ک از مغزمون خارج میشه...!


    از ی دسته از ادما تو وبلاگ نویسی بدم میاد..اونایی ک طومار منو با
    اهم..اوعوم..هم..عم..عام جواب میدن:/لهنتی من کلی چیز نوششششتم حداقل ی خط بنویییس:/
  • Countess  007

    وای اره وقتی پست طوماره نظر هم باید طومار باشه:))))))))

  • Barana
    #حرف_دل_من
  • 𝐀𝐲𝐥𝐢𝐧 𝐔𝐍𝐈𝐕𝐄𝐑𝐒𝐄--

    وای اره ارههاصحصنقجبنحصنض رو کنن

  • Barana
    فردا برات پستش میکنم..😍
  • tanaz (سکینه اسلیترین🐍)

    وای خیلی قشنگ بود اونی خاطراتت

  • Barana
    توام قشنگی😈😍😘😂
  • ROSE RAIN  :)

    😂ایجونم مامانبزرگ بیان

     بارانا منم تا اخرش هستم وای عصا به دست تو بیان بگزدیم😂😂😂😂

    اسممون بشه بازمانده عای بیان

  • Barana
    حدیثِ جذابِ بغلیِ مَن😍
    ببند تا نیومدم تو سرررت بزززنم😂😂😂


    فکرشم هاااته لعنتی...😂😂😂
  • •𝑺𝒂𝒉𝒂𝒓 𝑺𝑹

    خدایش هنوزم باورم نمیشه میهن رفته، اون همه خاطراتی که داشتم. نظر بارون، "آپم بسر"، "لینکم کن لینکت کنم(جرمم)" و خیلی چیزای دیگه... 

    خوشحالم که هستی بارانا، اگه بقیه هم بودن عالی میشد، مثل مهتاب، خیلی وقته نیومده و دلتنگشم :") امیدوارم برگرده پیش ما، دیگه نذاریم برهXD

    + این روزا اصلا حس و حال پست گذاشتنو ندارم، حس میکنم کلا دارم محو میشم و خب، این خوب نیست، اون نظرات زیادی ندارم، پستام همش خشک و خالیه، مثل قبل نمینویسم، اصلا، خودمم مثل قبل نیستم! یه کمی تغییر کردم، همش تو تلگرامم و خب... چی‌بگم

  • Barana
    یا سحریییم..میدونم خیلی واست سخته ولی ما هم بالاخره باید ی جایی قبول کنیم ک میهنو نداریم!
    بقیه هم میان..همشون میان^^بیا همیشه امیدوار باشیم به بودنشون^^

    پس بیا و یه جور دیگه بنویس..منم میخواستم ادرس این وبم مثل قبلیه باشه..اما وقتی فکر کردم دیدم اسمش یه شروع جدیده.پس یه آدرس جدید و یه خط فکری جدید میخوام..!
    هیچکس هیچوقت از تو نمیخواد مثل قبلت باشی..سحر چه مثل الانش باشه چه مثل قبلش،تماما دوست داشتنیه.پس بعد امتحانا که فرصتمون بیشتره..جدید تر شروع کن!تو فقط شروع کن..قول میدم بقیش درست میشه^^هووم؟؟
  • ROSE RAIN  :)

    خودت جداب منییییییییییییییی لنتییییییی😂💖💖✨

    اوه سرم درد مبگبره جای دیگرو بزن😶🥺🥺🥺من دوناه دالم

  • Barana
    واه واه..حیا کن خواهرر😂😂

    الان با ده جفت دمپایی: بگو با کودومش کجات بزنم.
    میبینی چ مهربونم ک انتخابو برات ازاد گذاشتم؟😂
  • ROSE RAIN  :)

    😗حیا کن حیا کن وب بارانا رو رها کن 🤣😅شرر گفتم 

     

    اهااوولین دمپایی بزن تو سرم  مغزمبیاد سرجاش هیچ نمیفهمم از درسا عین خنگا زل میزنم فقط😂😂😂😂دارم برات بارانا برام گزینه ازاد میکنی

  • Barana
    گیلیلیلیلی😂😂😂


    ببین حالا خودتم یکیشو بزن تو سر من مغز منم بیاد سر جاااش 😂😂😂
    ن بابا!بیا ببین میخوای چیکار کنیییی😈😂😈
  • ROSE RAIN  :)

    هوهو😂😂😂

    ن من دلم نمیاد بزنم من فقط میتونم ماچت کنمو لپاتو بکشم بگم گوگولی مگولی😋🥰

    🙄کاری نمیکنم ماچت میکنمو میگم جات توقلبمه کسی نمیتونه جاتو بگیره بارانا من  خخیلی دوست دارم تو باعث میشی بخندم دختر پر انرزی  هسی

  • Barana
    عوعو😈😂
    واهیی..سافت شدممم😍
    من آب شدمممم که😈😍
    دلم میخواد همیشه بخننندی..پس بخند قشنگ من💙💜

  • tanaz (سکینه اسلیترین🐍)

    مرسیییییی😂♥️♥️

  • Barana
    😂😂
    خواهش شود😋😋
  • ROSE RAIN  :)

    😍🌸🍓✨چشم میخندم

  • Barana
    آفففرین😍😋💖💙
  • ROSE RAIN  :)

    😂🥰🥰بارانا جیغ تولدت کیه نفسم

  • Barana
    من ۱۳اسفندم😍
    فعلا تا اون موقع وقققت داریی😈😍
    تو تفلدت کیه ؟؟
  • ROSE RAIN  :)

    😍اخ جون کلی وقت دارم خداروشکر

    من26 آذر

  • Barana
    اوووهه😍
    پس آذر تووولد داااااریم😍😍😍😍
  • ROSE RAIN  :)

    😍😂نخیرررررررر اسفند تولد داریم تولد نفسمه هوهوهو 😅😂بارانا بیا وسط

     

  • Barana
    اومدم وووسط😍😍😍😍
    الااااان چرا ما دوتا اینقد دیوونه اییییم؟؟؟😂😂😂😈😋
  •  nazi_ 2008 منگول بیبی ^^ سان شاین بیبی :|

    سلامممممممممم

    خوبییییییییییییی؟

    چه خبراااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟

    منننننننننننننننننننن حوصلمممممممممممممممممممممممممم 

    سرررررررررررررررر رفتهههههههههههههههه 

  • Barana
    سلاااام نازییییییم**عاااااااااالیم تو چطووووووری؟؟؟؟
    عااااخی**برو درسای عقب موندتو بخون حالشو نداری برو اهنگ گوش بده و فیلم ببین..اگ کتاب خونی ک برو کتااااب بخون😘😘
  • niloo  niki

    مسئولای بیان خیلی وقته به عمون خدا ولش کردن

  • Barana
    ن بابا:/
    شوخی نکن با من-____-
  • ROSE RAIN  :)

    🤣🤣😇دیوونه های باحالیم عزیزم

  • Barana
    #تیمارستانیییییی_ها 😍😂😈
  • •𝑺𝒂𝒉𝒂𝒓 𝑺𝑹

    نمیدونم، ببینم چی میشه

  • Barana
    نبین چی میشه..انجامش بده فقط💪😍😍😍😍💙💜
  • ROSE RAIN  :)

    😂😂😂😂یار جنگی ها😍😂😂😂😂😂

  • niloo  niki

    منم عاشق قهرمانان تنیس بودم نمد چرا 

     هیروما(فک کنم اسمش همین بود) رو خیلی دوست داشتم بازم نمد چرا

  • Barana
    ریووما منظوورته؟ک چشماش سبز هم بود:/

  • niloo  niki

    دقیقا

  • Barana
    عااا...باورت میشه من بعد اون دیگه انیمه ندیییدم؟؟؟😂
  • niloo  niki

    منم 

     

  • 𝐀𝐲𝐥𝐢𝐧 𝐔𝐍𝐈𝐕𝐄𝐑𝐒𝐄--

    تو یه برنامه ای نداشتی احیانا؟xD

  • Barana
    😎
  • آنیتال

    سلام بارانا جون .

    خوبی 

    خوشی 

  • Barana
    سلام زیباییِ زندگی^^
    عالیییم..تو چطووووری؟
  • Heidi oz

    باری خیلی گابی اشک تو چشمام جمع شد :)))

    میهن جای باحالی بود...آخ یه جوری می شم وقتی در موردش حرف می زنم.

    نهال نهال..هنوز اولین کامنتی که دادمو اونجا یادمه..

    چشم چشم منم تابستون فعالیتمو بیشتر می کنمT_T

    نمی دونم چرا حرف زدن در مورد نهال و میهن ناراحتم می کنه..وقتی بهش فکر می کنم دلم می خواد بهش فکر نکنم :(

    یه جورکی بودن برای من..نمی دونم با چی می تونم توصیفش کنم..

    بی خیال..امیدوارم یه روز رفته ها،برگردن..!

    و یه روز بتونم دوباره افراد توی خاطراتمو داشته باشمشون.

  • Barana
    میهن...ما پسوند اسمامون میهنی خورده..میدونی ک..؟^^

    نهااااااااااااال**لاو سابقم🌈😍

    با هیچی توصیف نمیشــــــــه**فقط تو قلبت نگهش دار^^
    فعلا ک منو داری..هاها!!!
  • Heidi oz

    یس یس:)

    نهال خیلی خاطره انگیزه واسه من.

    دقیقااااا..

    تو که جاودانی زیبا رو:>

  • Barana
    یسس یسسس😍😂
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی